چهارشنبه ۰۷ خرداد ۰۴ | ۲۲:۱۹ ۱ بازديد
تا به حال کسی را دیدهای که در یک مهمانی تنها ایستاده، لبخندی به زور بر لب دارد و نگاهش در ازدحام جمعیت، جایی دورتر را میجوید؟ شاید آن شخص خودت بودهای. جامعه به ما میگوید «بیدوستی» یک نقیصه است، زنگ خطری برای سلامت روان یا حتی مهر باطلی بر موفقیت اجتماعی. اما اگر بیدوستی، بهجای یک ضعف، انتخابی آگاهانه یا فرصتی برای بازسازی درونی باشد چه؟ شاید وقت آن رسیده تصویرمان را از تنهایی عوض کنیم—نه بهعنوان کمبود، بلکه بهعنوان فصلی از رشد. نگاهی تازه به تنهایی و آنچه در دل آن میگذرد اگر تا به حال خلأ آرامِ نداشتن دوست را احساس کردهاید، بدانید تنها نیستید. درصد افرادی که در ایالات متحده میگویند «هیچ دوست صمیمی» ندارند، از ۳٪ در دهه ۹۰ میلادی به ۱۲٪ در سال ۲۰۲۱ رسیده است. با این حال، وقتی کلمه «بیدوست» را میشنویم، ذهنمان سریع به سمت تنهایی، شکست اجتماعی یا فقر عاطفی میرود. اما اگر بیدوستی همیشه آن چیزی نباشد که فکر میکنیم چیست؟ مطالعهای در سال ۲۰۲۵ که در Canadian Review of Sociology منتشر شده، دید عمیقتری ارائه میدهد. پژوهشگران با ۲۱ نفر بین ۱۸ تا ۷۵ سال که خود را فاقد دوست یا دارای دوستان بسیار کم میدانستند، مصاحبه کردند. برخی از آنها بیدوستی را دردناک توصیف کردند، اما برخی دیگر، مانند مایک ۷۲ ساله، افسر بازنشسته پلیس، گفت: «من بهترین دوست خودم هستم… کلی سرگرمی دارم… زیاد به نداشتن دوست فکر نمیکنم.» پس چه چیزی باعث تفاوت این واکنشها میشود؟ پژوهشگران میگویند: احساس ما نسبت به تنهایی، عمیقاً تحت تأثیر روایتهای فرهنگی است که در آن زندگی میکنیم. برای مثال، در آمریکای شمالی، هم استقلال ارزش است، هم ارتباط. ما به افراد خودساخته احترام میگذاریم، اما در عین حال، تنهایی را هم نکوهش میکنیم. این تضاد، بهویژه در تجربه زنان و مردان از بیدوستی، خودش را نشان میدهد: مردان اغلب از پذیرش تنهایی اجتناب میکنند، چون ممکن است هویتشان بهعنوان فردی خودبسنده و نیرومند را تهدید کند. یکی از شرکتکنندگان صراحتاً گفت: «چون مرد هستم، این قضیه آنقدرها اذیتم نمیکند.» اما آمارها میگویند مردان—بهویژه بعد از طلاق—بیشتر در معرض انزوای اجتماعی هستند. زنان با وجود داشتن شبکهای از روابط، ممکن است احساس تنهایی کنند؛ چون اغلب بار عاطفی مراقبت از دیگران را به دوش میکشند یا در سنین بالا حس میکنند در فرهنگ دیده نمیشوند. یکی از زنان گفت: مردم معمولاً به زنان بیدوست، بهویژه اگر مسن باشند، با تحقیر نگاه میکنند. نتیجه این است که تجربه و معنای بیدوستی، امری کاملاً اجتماعی است. و وقتی نگاه خود به آن را تغییر دهیم—یا حتی تصوراتمان از نگاه دیگران را—میتوانیم آن را نه نشانه ضعف، بلکه فرصتی برای رشد و آگاهی ببینیم. چگونه نگرش خود را نسبت به بیدوستی تغییر دهیم؟ اگر حس میکنید بیدوست هستید یا بابت نداشتن «دوستان کافی» احساس شرمندگی دارید، راهکارهای زیر میتواند نگاهتان را تغییر دهد: ۱. فشار فرهنگی را بشناس، نه فقط احساسات خودت را از خود بپرس: این حس ناراحتی از خودم است یا از آن چیزی که جامعه گفته باید باشم؟ دنیا به ما آموخته «داشتن دوست» برابر با دوستداشتنی بودن یا موفق بودن است. اما این یک روایت اجتماعی است، نه یک حقیقت. مثلاً یک فرد ۳۲ ساله، میگوید: «من بهجای دوستان زیاد، معیارهای دیگر زندگی خوب را اولویت دادهام—مثل خانواده و کارم.» ۲. تأثیر انتظارات اجتماعی بر تفسیر خودت را درک کن جنسیت نهتنها نگاه دیگران به ما را، بلکه برداشت خودمان از تنهایی را هم شکل میدهد. مثلاً زنان، حتی وقتی در جمع هستند، ممکن است احساس تنهایی کنند—بهخصوص وقتی بار عاطفی مراقبت یا احساس نادیدهگرفته شدن در سنین بالا را تجربه میکنند. از خود بپرس: «ممکن است من هم تحت تأثیر هنجارهایی باشم که هرگز آنها را نپذیرفتهام؟» . انزوای امروز را با نقص شخصی اشتباه نگیر ارتباط گرفتن واقعاً سختتر شده: از برنامههای کاری ناپایدار تا خستگی دیجیتال و کاهش فضاهای عمومی. از خود بپرس: «چه عواملی بیرونی باعث سختی در ارتباط گرفتن شدهاند؟» همیشه مشکل درون تو نیست—گاهی ساختارها مقصرند. ۴. بیدوستی را نه لکه ننگ، بلکه دورهای از زندگی ببین شاید از دوستیهای ناسالم فاصله گرفتهای. شاید در حال بهبودی هستی. شاید بر کار یا مراقبت از خانواده تمرکز کردهای. بیدوستی ممکن است موقتی باشد—و شاید نقشی سازنده در زندگیات داشته باشد. یکی از شرکتکنندگان میگفت: «بیدوست بودنم بهتر از آن زمانی است که مجبور بودم در دوستیها نقش بازی کنم.» از خود بپرس: «این دوره چه چیزی به من یاد میدهد؟» شاید این تنهایی فضایی برای رشد عزتنفس تو باشد. ۵. با روایت «هرچه دوست بیشتر، ارزش بیشتر» مقابله کن داشتن دایره بزرگ آشنا، لزوماً به معنای ارتباط عمیق نیست. یکی دیگر از شرکتکنندگان، گفت از طریق تنهایی یاد گرفت چطور آن را به فرصتی برای قویتر شدن تبدیل کند. از خود بپرس: «در این سکوت به چه کسی تبدیل شدهام؟ آیا از مسیری که در حال طی کردنش هستم، رضایت دارم؟» بیدوستی همیشه به معنای تنهایی نیست. بازتعریف آن یعنی اینکه ارتباط را با تعریف شخصی خودت بسازی، نه با آنچه جامعه گفته باید باشد.